معنی دمال - لغت نامه دهخدا
معنی دمال
- دمال
(دَ) - خرمای بوی گرفتۀ سیاه و کهنه و آب آورده. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). خرمای پوسیده. (مهذب الاسماء) ، سرگین. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) (آنندراج) (بحر الجواهر) (از اقرب الموارد) ، پاسپردۀ ستوران از پشک و خاک، تباهی غورۀ خرما پیش از رسیدن چنانکه سیاه گردد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا