جدول جو
جدول جو

معنی دماع

دماع
(دُمْ ما)
آب که از تاک جهد در بهاران. (منتهی الارب) (آنندراج) (از مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، جان دانه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). یافوخ. دماعه. و رجوع به یافوخ و جان دانه شود، آب چشم که از علتی یا پیری باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). آب که از چشم فرورود. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا