جدول جو
جدول جو

معنی دلمه

دلمه
(دَ لَ مَ / مِ)
شیری که بعد از مایه زدن بسته شود. (برهان) (غیاث). پنیر تر. (الفاظ الادویه). شیری که پنیر مایه بر آن زنند تا اندکی غلیظ شود. (آنندراج). شیر تازۀ بسته راگویند که پنیر تر باشد. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی). پنیر بی نمک تازۀ سپید و لرزان و خوش طعم. ارنه. (یادداشت مرحوم دهخدا). شیر پس از مایه خوردن دلمه می شود و آب دلمه در کیسه گرفته می شود و آنچه میماند پنیر است، و از آن آب پس از جوشاندن ’لور’ گرفته می شود. (شرفنامۀ نظامی چ وحید حاشیۀ ص 193) ، خون بسته. خون بسته شده. رجوع به دلمه شدن شود
لغت نامه دهخدا