گام خرد نهادن. (المصادر زوزنی). آهسته رفتن به رفتار قیدیان. (از منتهی الارب). راه رفتن مرد سالخورده یا شخص در بند با گامهای متقارب، و یا راه رفتن بالاتر از ’دبیب’ و نرم رفتن مانند سپاهی که بسوی سپاه دیگر رود. (از اقرب الموارد). دلوف. دلفان. دلیف، پیش درآمدن لشکر در کارزار بسوی لشکری دیگر. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) ، شتافتن. (از اقرب الموارد) ، پیش فرستادن. (از ناظم الاطباء) ، بلند کردن ماده شتر بار خود را. (از اقرب الموارد)