جدول جو
جدول جو

معنی دلس

دلس
(دَ لَ)
تاریکی. (منتهی الارب). ظلمت. (اقرب الموارد) ، تاریکی در تاریکی. (منتهی الارب). اختلاط ظلمت و تاریکی. (از اقرب الموارد) ، روئیدگی که در آخر گرما برگ آرد، و باقیماندۀ روئیدگی. (منتهی الارب). گیاه که در آخر تابستان برگ آرد، و گویند بقایای گیاه و بقولات. (از اقرب الموارد) ، زمینی که پس از خورده شدن، گیاه در آن بروید. (ازاقرب الموارد). ج، أدلاس. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، مکر و فریب: ما لی دلس، نیست مرا مکر و فریب. (منتهی الارب). دلس. رجوع به دلس شود
لغت نامه دهخدا