معنی دق دق (دَ) سر بی مو. (برهان). دغ. و رجوع به دغ شود. - دق و لق، از اتباع است به معنی دک و لک یعنی خشک و خالی و صحرای بی علف و سر بی موی. (برهان) (از غیاث) لغت نامه دهخدا