دستار را گویند که مندیل و رومال است و بعضی دستارچه را گفته اند که دستمال و روپاک باشد. (برهان). دستار و دستارچه. (انجمن آرا) (آنندراج) : ای طرفۀ خوبان من ای شهرۀ ری لب را به سر دزک بکن پاک ز می. رودکی. رجوع به دز به معنی آستین و یادداشت مرحوم دهخدا در بارۀ این شعر رودکی در آنجا شود، هر چیز پوشیده و پنهان. ولی وقتی در آخر کلمه درآید مانند حمام دزک، و آن بردن عروس است به حمام قبل از شروع به جشن و سور و بعد از آن روزی که شب زفاف است در ظاهر برند و هر هفت کرده آرایند، و کلیددزک و آن کلیدی است که یک دندانه دارد برآن پنبه گذارند و یکی یکی دندانه های قوفه (هر چیز بر آمده، و قوفۀ در قفلی است از چوب که بدان در محکم شود) را بالابرند و در را گشایند. (لغت محلی شوشتر - خطی) شاگرد مطبخی وطفلی را که در مطبخ نشیند تا طعام از آن خورد. و به این معنی بزک هم آمده. (لغت محلی شوشتر - خطی)