چگونگی و صفت و حالت دریادل. جوانمردی. سخاوت. بخشندگی. کرم. جود. بخشش: ز دریادلی شاه دریاشکوه نوازش بسی کرد با آن گروه. نظامی. آب رخ مرد ز دریادلیست حاصل درویش ز بی حاصلی است. خواجو. ، دلیری. شجاعت: و صیت حدیث دریادلی و زبردستی ایشان بر روی زمین منتشر. (ترجمه محاسن اصفهان آوی ص 31) ، کنایه از پاکی با استقلال مزاج و صبر در شداید. (از لغت محلی شوشتر خطی)