معنی درنکه درنکه (دِ نِ کَ) طنفسه و گلیم و فرش. ج، درانک. (از حاشیۀ المعرب از جمهره ج 3 ص 334). درنک. درنیک. درنوک. درموک. و رجوع به درنک شود لغت نامه دهخدا