جدول جو
جدول جو

معنی درگسلانیدن

درگسلانیدن
(پَ کَ دَ)
گسلانیدن. گسیختن. گسستن، پاره پاره کردن، کشیدن. (ناظم الاطباء) : چندان که مقود کشتی به ساعد برپیچید و بالای ستون رفت ملاح زمام از کفش درگسلانید و کشتی براند. (گلستان سعدی). رجوع به گسلانیدن شود
لغت نامه دهخدا