جدول جو
جدول جو

معنی درع

درع
(تَ غَشْ شُ)
پوست کشیدن گوسپند را از جانب گردن. (از منتهی الارب). سلاخی کردن گوسفند از طرف گردن. (از اقرب الموارد). از جانب گردن باز کردن پوست گوسفند، جدا کردن گردن و یا دست را از بند بدون شکستن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، خوردن بعض زرع را. (از منتهی الارب). خورده شدن قسمتی از زرع و کشت، و فعل آن مجهول بکار رود، خورده شدن هر چیزی که در نزدیکی آب باشد، و فعل آن مجهول بکار رود. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا