معنی درده درده (دُ دَ / دِ) درد. دردی. دردی شراب و آب و روغن و امثال آن. (برهان). درد شراب و آب و روغن وغیره آنکه در ته ظرف نشیند. (آنندراج) : تو صافی و من درده ام بی درد صافی خوار شد. مولوی لغت نامه دهخدا