معنی درترنجیده
- درترنجیده (دَ تُ رُ دَ / دِ)
- ترنجیده. چین و شکن بهم رسانیده. درهم کشیده. کنبث. مکلهزّ: کلاثب، کلثب، درترنجیدۀ ترش روی بخیل. اکتزاز، اکلئزاز، اکلنداد، تکردس، تکنبث، درترنجیده شدن. انکلات، درترنجیده گردیدن. (از منتهی الارب). و رجوع به ترنجیده شود
