جدول جو
جدول جو

معنی درای

درای
(دَ)
مخفف دراینده. گوینده. (یادداشت مرحوم دهخدا).
- خیره درای، هرزه درای. گزافه گوی. رجوع به این ترکیب در ردیف خود شود.
- ژاژدرای، یاوه گوی. ژاژخای. رجوع به این ترکیب در ردیف خود شود.
- لک درای، بیهوده گوی. هرزه درای. رجوع به این ترکیب در ردیف خود شود.
- هرزه درای، پوچ گوی. هرزه گوی. یاوه گوی:
ز بس که می بگدازد تنم به غصه و درد
بجان رسیدم ازین شاعران هرزه درای.
سپاهانی (از شرفنامۀ منیری).
رجوع به این ترکیب در ردیف خود شود.
- یافه درای، هرزه گوی. یاوه گوی. رجوع به این ترکیب در ردیف خود شود
لغت نامه دهخدا