معنی درازقامت درازقامت (دِ مَ) که قامتی دراز دارد. طویل القامه. بلندبالا. اءمطی ّ. علیان. قیاق. هرطال. (منتهی الارب) : مردی بود درازقامت. (مجمل التواریخ و القصص). عنطبول، زن درازقامت درشت. لهیف، درازقامت درشت. (منتهی الارب) لغت نامه دهخدا