جدول جو
جدول جو

معنی درازقامت - جستجوی لغت در جدول جو

درازقامت
(دِ مَ)
که قامتی دراز دارد. طویل القامه. بلندبالا. اءمطی ّ. علیان. قیاق. هرطال. (منتهی الارب) : مردی بود درازقامت. (مجمل التواریخ و القصص). عنطبول، زن درازقامت درشت. لهیف، درازقامت درشت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دِ مَ)
درازدامان. که دامن دراز دارد. طویل الذیل. (دهار) : رفّل رداء مذیّل، چادر درازدامن. طبّه، جامۀ پیش گشادۀ درازدامن. (منتهی الارب). تذییل، درازدامن کردن. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
ده کوچکی است از دهستان رحیم آباد، بخش رودسر شهرستان لاهیجان، واقع در 22هزارگزی جنوب رودسر و 10هزارگزی جنوب رحیم آباد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
آنکه گام و قدم دراز دارد. گام دراز. (یادداشت مرحوم دهخدا). سهوّق
لغت نامه دهخدا
تصویری از دراز قامت
تصویر دراز قامت
بلند بالا
فرهنگ لغت هوشیار
روستایی بر سر راه دو هزار تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی