درنده و دوزنده. صفت دائمی از دریدن ودوزیدن (دوختن) ، آنکه خوب برش و دوخت کند، راتق و فاتق. (آنندراج). مخلط مزیل. (السامی نسخۀ عکسی ص 134). صاحب تجربه و دانا و عاقل باشد که اگر احیاناً کاری ناصواب از او سرزند اصلاح آن را بدانستگی تواند کرد. (برهان) : خه خه ای دلبر درادوزا نیک می دری و خوش می دوزی. کمال اسماعیل. ، کسی را نیز گفته اند که جنگ و صلح و نیکی و بدی را با هم کند. درانه و دوزانه. رجوع به دراودوزا شود