بسیار شیر دادن ناقه. (منتهی الارب). شیر فروگذاشتن. (تاج المصادر) (زوزنی) ، بسیار شدن و درهم پیچیدن گیاه. (منتهی الارب) ، ریزان کردن آسمان باران را. (منتهی الارب). باریدن باران. باران فروگذاشتن. (تاج المصادر) (زوزنی) ، فروآمدن باران. (تاج المصادر) (زوزنی) ، روان و گرم گردیدن بازار، نرم شدن چیزی، بسیار شدن باج، به شدن روی کسی بعد بیماری و نیک گردیدن. (از منتهی الارب)