معنی دجو دجو (تَ) تاریک شدن شب. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). تاریک گردیدن شب. دجو، فروپوشیدن بعض موی بز بعض را و واخیده نشدن، آرمیدن با زن، تمام و فراخ گردیدن جامه، قوی گردیدن اسلام و فروپوشیدن هر چیز را. (منتهی الارب)دجوّ. رجوع به دجوّ شود لغت نامه دهخدا