کدو. (از منتهی الارب) ، خنور روغن. (ازمنتهی الارب). ظرف روغن. آوند روغن. روغن دان، ظرف باروت. جای باروت رجوع به دبه شود، آوندی است تخم را، آوندی است از آبگینه بشکل مرغابی، تل ریگ، ریگ تودۀ سرخ، ریگ مستوی، زمین هموار، یکبار گام زدن و آن اسم مره است از دبیب. ج، دباب، موی کوچک و نرم که بر روی باشد. ج، دب ّ. (منتهی الارب) کدو، خنور روغن. (منتهی الارب). رجوع به دبه مأخوذ از تازی در مادۀ بعد شود، آوندیست تخم را، تل ریگ، ریگ تودۀ سرخ، ریگ مستوی، زمین هموار، یکبار نرم گام زدن. (اسم است مره را از دبیب). ج، دباب. (منتهی الارب) ، چیز بسیار نرم کوفته. دقیق، موی کوچک و نرم که بر روی باشد. ج، دب ّ، آوندیست از آبگینه بشکل مرغابی. (منتهی الارب) مجتمع رمل. (معجم البلدان). کثیب من الرمل. (معجم البلدان) دب. رجوع به دب ّ شود دب. (از اقرب الموارد). حال و طریقه و مذهب. (منتهی الارب). یقال: دعنی و دبتی، ای دعنی و طریقتی. رکب دب فلان و دبه فلان، ای اخذ طریقته. (اقرب الموارد). - دبه کبری، ستاره ای است از بنات النعش و نزد بعضی دبه صغری هم از بنات النعش است و هرگاه فرق کننددب اکبر و دب اصغر گویند. (منتهی الارب). رجوع به دب اکبر و دب اصغر شود حال. (منتهی الارب) ، طریقه و مذهب. یقال: دعنی و دبتی، ای دعنی و طریقتی. (منتهی الارب) ، دبه طریق. (معجم البلدان) مؤنث دب. (منتهی الارب). خرس ماده. (مهذب الاسماء). رجوع به دب شود