جدول جو
جدول جو

معنی دبور

دبور
(تَعْ)
پیر شدن. (منتهی الارب) ، درگذشتن تیر از نشانه. (منتهی الارب). گذشتن تیر از نشانه و بیرون شدن. (تاج المصادر بیهقی). بیرون آمدن تیر از هدف، سپس شدن باد. باد با باد دبور گردیدن. (تاج المصادر بیهقی) : دبرت الریح، باد دبور گردید هوا. (منتهی الارب). به باد دبور زده شدن. (از آنندراج) : دبر (مجهولا) ، باد دبور زده شده. (منتهی الارب) ، پشت بدادن شب وروز و روی فراکردن آن. (تاج المصادر بیهقی) ، جستن کاریز. (زوزنی). دبر، بردن: دبرالشی ٔ، برد آن چیز را، روایت کردن از کسی بعد مردن: دبرالحدیث، نقل کرد حدیث را از وی بعد مرگ او، پس رفتن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا