جدول جو
جدول جو

معنی دبق

دبق
(تَ عَوْ وُ)
برآغالانیده شدن بچیزی و جدا نشدن از آن و گویند: ما ادبقه، ای ما اضراه. (منتهی الارب). دوسیدن. ملصق شدن. چسبیدن (در تداول امروزی) : و علی هذا النبات (اطرماله) لزوجه تدبق بالید کالعسل. (ابن البیطار)، اندودن بدبق. (دزی ج 1 ص 424)
لغت نامه دهخدا