معنی دبره - لغت نامه دهخدا
معنی دبره
- دبره
(دَ بَ رَ) - ریش پشت ستور. ج، دبر. ادبار. (منتهی الارب). ریش پشت و پهلوی اشتر. (مهذب الاسماء) ، هزیمت. (مهذب الاسماء)
سیاه سرفه. سعال یابس. سرفۀ خشک، شخص مشهور زمانه. (از دزی ج 1 ص 422)
نقیض دولت. (منتهی الارب). خلاف دولت. دبرت، پایان کار، شکست کارزار. (منتهی الارب) ، ظفر. (دهار) ، پاره، خیابان، یک کرد زمین زراعت. ج، دبر. (منتهی الارب). کرد زمین. ج، دبار. (مهذب الاسماء). یک پاره زمین. یک تخته زمین
ریسمان نخ پرگ، وسیلۀ مصنوعی و ساختگی. (از دزی ج 1 ص 422)
لغت نامه دهخدا