نگاه داشتن. (برهان) (لغت محلی شوشتر نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف). نگاهداشت بود. (جهانگیری). نگهداشت. (آنندراج) ، جهانیدن اسب را گویند بلغت هندی. (برهان) (لغت محلی شوشتر نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف) نقش کردن جامه: هست صوفی آنکه شد صفوت طلب نه لباس صوف و خیاطی و دب. مولوی. ، پنهان کردن. (غیاث). پنهان کردن چیزی. (آنندراج) نقش و نگار که بر جامه کنند. (غیاث). نگاری که بر جامه ها کنند. (آنندراج)