جدول جو
جدول جو

معنی دال

دال
پرندۀ شکاری که آنرا عقاب نیز گویند، (از غیاث)، قسمی کرگس لاشخوار، لاشخوار، پرنده ای که پر او را بر تیر نصب کنند و بعربی عقاب گویند، (برهان)، عقاب سیاه بزرگ که پر او را بر تیر نصب کنند، (ناظم الاطباء)، دال را در فرهنگهای فارسی عقاب گرفته اند باید نسر تازی باشد و امروزه در گیلان به یکی از همین مرغان شکاری بزرگ اطلاق میشود، (فرهنگ ایران باستان آقای پورداود ص 299) :
مردکی را بدشت گرگ درید
زو بخوردندکرگس و دالان،
ناصرخسرو،
بقاف عنقا در عین خود دهد جایش
از آن شرف که بود پر تیر او از دال،
سراج الدین سگزی،
نیز رجوع به کرگس شود
لغت نامه دهخدا