معنی خودسری
- خودسری (خوَدْ / خُدْ سَ)
- لجاج. خیرگی. کله شقی. خودرایی. خودکامی. یک پهلویی. یک دندگی. خیره سری. استبداد. استبداد بالرأی. آنکه بدون مشورت با دیگران کار کند و آنکه رای و عقیدۀ دیگران را ناچیز انگارد. پیش خود:
چه کارم جز دعای خودسری چند
که صد عزت بیک دشنام بخشند.
ظهوری (از آنندراج)
