معنی خمش خمش (خَ مُ) خاموش. ساکت. صامت. (ناظم الاطباء) : بداندیش گرگین شوریده هش به یکسو به بیشه درآمد خمش. فردوسی. تا زبانت خمش نشد از قول ندهد باز نطقت ایزد بار. سنائی. ، ستور رام شده. (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا