جدول جو
جدول جو

معنی خلی

خلی
(خَ لی ی)
مرد خالی از غم و فارغ و بری، مرد بی زن. ج، خلیون، اخلیاء، خانه زنبور که در وی عسل نهد. خم مانندی از گل و یا از چوب که درونش تهی گردانند تا زنبوران در آن عسل نهند. کندو، اسفل درخت که به خم ماند. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا