نوعی از بوی خوش که خلاق نیز گویند. (ناظم الاطباء). قسمی بوی خوش که قسمت اعظم آن زعفران است و رنگ آن مایل بسرخی یا زردی است. (یادداشت بخط مؤلف) : چون دیگر روز بود ملک عدی را بخواند بیامد و پیش ملک بنشست و از او بوی خلوق همی آمد و عرب را رسم عروسی آن بودی که خلوق بر خود کردندی. این زن عدی را خلوق برکردگفت: این بوی خلوق چیست ؟ عدی گفت: عروسی کردم. (ترجمه طبری بلعمی). بفرمود تا بردمیدند بوق بیاورد پس طشت های خلوق. فردوسی. بزرگان همه راه با کوس و بوق فشانان به طشت آب مشک و خلوق. اسدی. - خلوق مکی، نوعی خلوق است که از مکه آرند