جدول جو
جدول جو

معنی خلف

خلف
(خَ لَ)
ابن عباس، مکنی به ابی القاسم طبیب قرطبی. او راست کتابی در طب و جراحی که بنزد اروپائیان بنام آلبوکازیس مشهور است. نام دیگر او ابوالقاسم زهراوی است. رجوع به ابوالقاسم زهراوی در این لغت نامه و اعلام زرکلی ج 1 ص 294 و قاموس الاعلام ترکی و حلل سندسیه ج 2 ص 36 و لکلرک ص 347 شود
ابن اللیث بن فرقدبن سلیمان بن ماهان. از بزرگان سیستان و بنی اعمام یعقوب لیث صفاری بود. رجوع به تاریخ سیستان ص 207، 229، 249، 269 و342 و تاریخ بیهقی ص 152 و سبک شناسی ج 2 ص 371 شود
ابن ایوب جوهری، مکنی به ابولولید تابعی بود. (یادداشت بخط مؤلف). رجوع به ابوالولید خلف بن ایوب جوهری در این لغت نامه شود
ابن فتح قیسی. متوفی بسال 434 هجری قمری او راست کتاب شرح جمل زجاجی. (یادداشت بخط مؤلف). رجوع بروضات الجنات ص 425 شود
ابن تمیم، مکنی به ابوعبدالرحمن. او تابعی بود. رجوع به ابوعبدالرحمن خلف تابعی و عیون الاخبار ج 2 ص 261 و 287 شود
ابن عبدالصمد. پیشوای فرقۀ حنفیه یکی از فرق پنجگانه زیدیه است. رجوع به بیان الادیان و خاندان نوبختی ص 255 شود
ابن ابی الفضل. ملقب به بهاءالدوله. رجوع به بهاءالدوله خلف ابن ابی الفضل در این لغت نامه و تاریخ سیستان شود
ابن حیان احمر فرهانی بصری یا خراسانی، مکنی به ابومحرز رجوع به ابومحرز خلف بن حیان در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا