معنی خلش
- خلش (خَ لِ)
- عمل خلیدن. (از ناظم الاطباء) (یادداشت بخط مؤلف) :
جانب دیگر خلش آغاز کرد
باز قزوینی فغانی ساز کرد.
مولوی.
، فرورفتگی چیزی بجایی بنحوی که مجروح گرداند، مانند فرورفتگی خار بعضو آدمی، انقطاع، اندیشه و گمان و شبهه، ریش و جراحت. (ناظم الاطباء)
