جدول جو
جدول جو

معنی خلاف

خلاف
(تَ عِ)
مخالفت کردن. منه: خالفه مخالفهً و خلافاً، واپس ایستاده شدن، موافقت نکردن. منه: خالفها الی موضع آخر، نزد زن کسی به پنهانی رفتن. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد). منه: هو یخالف فلانه، او میرود نزدیک فلان زن در غیاب شوهرش
لغت نامه دهخدا