معنی خلاشه
- خلاشه (خَ شَ / شِ)
- خار و خاشاک. (ناظم الاطباء) (انجمن آرای ناصری) (آنندراج) :
دست بگشاده چو برقی جسته ای
وز خلاشه پیش ورغی بسته ای.
شیخ عطار (از انجمن آرای ناصری).
، سکان کشتی، جهاز، چوب باریکی که بدان دندان را پاک کنند. (ناظم الاطباء). خلال دندان
