جدول جو
جدول جو

معنی خط

خط
(خَطط / خِطط)
نام موضعی است ببحرین که نیزه های خوب بدانجا منسوب است. (یادداشت بخط مؤلف) : و بر اردشیر که دارالملک کرمانست او بنا کرد و اهواز و خوزستان و شهریست خره نام از موصل و شهری ببحرین که آنرا خط خوانند و نیزۀ خطی از آنجا خیزد. (فارسنامۀ ابن بلخی) و جزایر از ایشان بستد و به جزیره خط بیرون آمد کی نیزه های خطی از آنجا آرند. (فارسنامۀ ابن بلخی) ، بستنگاه کشتی است ببحرین. رماح خطیه منسوب است به آن بدان جهت که در آنجا آنرا می فروشند نه آنکه منبت نیزه هاست. (منتهی الارب).
- رماح خطیه، نیزه های منسوب به خط که از نیزه های بسیار خوب بوده است. رجوع به ’خط’ در این لغت نامه شود.
- نیزۀ خطی، نیزه منسوب به خط. رمح خطی
لغت نامه دهخدا