معنی خضد - لغت نامه دهخدا
معنی خضد
- خضد(تَ)
- شکستن چوب اعم از آنکه خشک باشد یا تر، بنوعی که از هم جدا نگردد. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد) ، خمانیدن شتر و دوتا کردن گردن شتر دیگر را. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب). منه: خضد البعیر عنق آخر. (منتهی الارب) ، خشودن درخت را و بریدن آنرا. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد). منه: خضد الشجر، سخت خوردن. نیک خوردن، بریدن و خائیدن چیز تری را چون خیار و گزر و مانند آن. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد) ، پیراستن خیار. (تاج المصادر بیهقی) ، کروچ کروچ خوردن. خرپ خرپ خوردن. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا