معنی خشف
- خشف (خُ)
- پشم به کار نیامدنی. خشف. (منتهی الارب). رجوع به خشف شود، مگس سبز، خشف. خشف. (منتهی الارب). رجوع به این دو کلمه شود، آهوبچۀ نخست زاده یا نخست برفتارآمده. (منتهی الارب). خشف. خشف، آهوماده ای که از بچگان خود گریخته باشد. (منتهی الارب). خشف. خشف. ج، خشفه، جمع واژۀ اخشف. رجوع به اخشف شود
