جدول جو
جدول جو

معنی خشب

خشب
(خَ شَ)
چوب درشت. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب). ج، خشب، خشبان، خشب:
در دل قیصر بیم و فزع افتاده بود
تا بیارند به غزنی سر او بر خشبی.
منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی چ 163).
مایه و تخم همه خیرت یکسر راستی است
راستی قیمت پدید آرد خشب را بر خشب.
ناصرخسرو (دیوان چ تقوی ص 37)
لغت نامه دهخدا