جدول جو
جدول جو

معنی خسپانیدن

خسپانیدن
(گَ / گُو دَ)
استراحت کنانیدن و آرام کردن فرمودن. (ناظم الاطباء). خوابانیدن. (یادداشت بخط مؤلف) ، خسپیدن کنانیدن، اطفای آتش کردن فرمودن. (ناظم الاطباء). خاموش کردن. نشاندن آتش. فرونشاندن آتش و چراغ را. کشتن آتش. (یادداشت بخط مؤلف) : و چراغی که خواهد خفتن نخسپانید. (ترجمه دیاتسارون ص 122). و نور در تاریکی وتاریکی نور را نخسپانید. (ترجمه دیاتسارون ص 61)
لغت نامه دهخدا