گمراهی. خساره. (منتهی الارب) (از تاج العروس) ، هلاکی. خساره، غدر. خساره، زیانکاری. خساره. (منتهی الارب) ، بدبختی و خواری. (یادداشت بخط مؤلف) : و از خزاین و کرایم اموال و ساز و اسلحه چندان بریختند که اگر عشر آن وقایۀ عرض خویش ساختندی و بر سبیل فدیه بذل کردندی آبروی بماندی و در کسوت عارو لباس خزی و خسار در اقطار عالم متفرق نشدندی. (ترجمه تاریخ یمینی). همگنانرا در لباس عار و خسار به غزنه بردند. (ترجمه تاریخ یمینی). بعضی در دام طمعگرفتار دمار و خسار گشتند. (ترجمه تاریخ یمینی)