نور بتمام معانی آن که در خره گذشت. (از برهان قاطع). خره. خره، صدا و آوازی که بسبب گلو فشردن و در حین خوابیدن از بینی برآید. (از ناظم الاطباء) : در جان تو چرخ سم همی ریزد تو خفته و خوش گرفته ای خره. ناصرخسرو. از خلق بدین همی گرایاند چندین بفسوس و خنده و خره. ناصرخسرو. ، کوره. بلوک. خوره. (یادداشت بخط مؤلف). خره. خره