گیاهی باشد مانند اشنان که بدان هم رخت شویند و هم از آن اشخار و قلیا سازند. (از برهان قاطع) (از انجمن آرای ناصری) (از آنندراج). گیاهی است بر شبه اشنان و بزبان دیگر شخار خوانندش. بوشکور گفت: تذرو تا همی اندر خرند خایه نهد گوزن تا همی از شیر پر کند پستان. (از لغت فرس اسدی). هر کجا تیغ تو بود قصار نبود حاجت شخار و خرند. فخری (از آنندراج). مرحوم دهخدا می گوید در خوار ورامین آنرا سخار گویند و گازران و رنگرزان بکار دارند، خشتکاری اطراف باغچه و کنار صفه و ایوان را نیز گویند. (از برهان قاطع) (از انجمن آرای ناصری) : اولاً خرگاه سازند و خرند ترک را زآن پس بمهمان آورند. مولوی (مثنوی)