جدول جو
جدول جو

معنی خرم

خرم
(خَ)
بخاری که از روی آب گرم و زمینهای نمناک برمیخیزد. (ناظم الاطباء) (از برهان قاطع)، (خ / خ ) ، مهره ای باشد از شیشه سیاه و سفید و کبود که برای دفع چشم به دبر اطفال بندند و خرمک مصغر آن است. (انجمن آرای ناصری) :
ترسم چشمت رسد که سخت خطیری
چونکه نه بستندخرمکت بگلو بر.
منجیک.
،
{{اسم خاص}} بطور افسانه مرغزاری هم هست که در آنجا کوهی است و هر مطلبی که عرض کنند جواب آید، گویند چون سکندر ذوالقرنین فوت شد رومیان و فارسیان بر سر مدفن او گفتگو می کردند فارسیان می گفتند هر جا که فوت شده است دفن باید کرد و رومیان میگفتند جایی که مولد اوست دفن می کنیم. چون گفتگو بلند شد یکی از فارسیان گفت بفلان کوه باید رفت و سؤال کرد به هرچه جواب آید عمل نمود و چنان کردند. (از برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا