عمل خدمتکار. پرستاری. چاکری. نوکری. (ناظم الاطباء). وصافه. ایضاف. (منتهی الارب). بندگی. کنیزی. غلامی: من بنده در مراسم خدمتگاری و لوازم حق گزاری تقصیر و غفلت جایز نداشته ام. (سندبادنامه ص 280). روی را بسپیده و غازه نیاز و اخلاص بیارای و پای را بخلخال خدمتکاری آراسته گردان. (کتاب المعارف) ، وزارت. (ناظم الاطباء)