جدول جو
جدول جو

معنی خثم

خثم
(تَ)
پهن و ستبر بینی شدن، پهن گردیدن سر گوش، پهن گشتن معول. پهن شدن کلنگ. (از منتهی الارب) (متن اللغه) (معجم الوسیط) (تاج العروس) ، بند آمدن سوراخهای پستان ماده شتر. (از متن اللغه) (منتهی الارب) (تاج العروس) ، گردشدن سپل ناقه. (معجم الوسیط)
کوفتن بینی کسی را. (از منتهی الارب) کوفتن بینی کس را تا پهن شود. (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا