معنی خبع - لغت نامه دهخدا
معنی خبع
- خبع
(تَ) - مقیم گردیدن در جای. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). در محلی اقامت کردن. در مکانی جای برای اقامت گرفتن. (متن اللغه) (معجم الوسیط) (اقرب الموارد) (تاج العروس). در آمدن در جای. (از منتهی الارب) (متن اللغه) (ناظم الاطباء) ، دم گرفتن کودک را از گریستن. (از منتهی الارب) ، پنهان کردن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (متن اللغه) (معجم الوسیط) (تاج العروس)
لغت نامه دهخدا