معنی حوس حوس (تَ) بسیار جستن، گرد سرای گشتن بطلب چیزی، پاسپر کردن، دامن کشان رفتن، نیکو پوست بازکردن بترتیب. (منتهی الارب) ، آمیزش و مخالطت کردن با کسی و اهانت کردن او را: حاس القوم حوساً، خالطهم و وطئهم و اهانهم. (اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا