معنی حند حند (حُ نُ) آب ها که ریگ فروخورده باشد و چون ریگ یک سو کنند، آب پیدا شود. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). حنود، یکی آن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). چاهها. (اقرب الموارد). - عین حند، چشمه ای که آب آن منقطع نگردد. (اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا