معنی حلال حلال (حِ) مرکبی است زنان را، متاع پالان شتر. (منتهی الارب). متاع الرحل. (اقرب الموارد) ، گروهی از مردم که بجایی فرودآمده باشند، جمع واژۀ حلّه. (منتهی الارب). رجوع به حله شود لغت نامه دهخدا