معنی حقود حقود (حَ) پرکین. پرکینه. بسیارکینه. بدخواه. (از مهذب الاسماء). کینه ور: این روش خصم و حقود آن شده تا مقلد در دو ره حیران شده. مولوی. ، ناقه ای که بچه افکند پیش از آنکه صورت پیدا آید. ج، حقد. (مهذب الاسماء) لغت نامه دهخدا