معنی حقحقه حقحقه (تَ) بلند برداشتن اسپ دست و پای را و جنبان رفتن وی. اول شب رفتن. (منتهی الارب). نیک رفتن به اول شب. (زوزنی). نیک برفتن. (دهار) ، لجاج در سیر تا راحله مانده شود یا هلاک گردد. (از منتهی الارب) لغت نامه دهخدا